کد مطلب:278586 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

گفتار ما
از بررسی مجموع روایات معلوم می شود كه در دوره ی غیبت، طرفداران مسلكها و مرامهای باطل انقلابها و قیامهایی غیر خدایی بر می انگیزند كه رایتها و بیرقهای طاغوتی، همانها هستند. و نیز مقصود از بیرقهای طاغوتی در روایت نهم، بیرقها و دعوتهای باطلی هستند كه در روایات قبل از آن ذكر شد نه اینكه هر پرچم و بیرقی منظور باشد. دلیل مطلب هم این است كه پرچمی كه برای زنده كردن احكام الهی و اقامه معروف و از بین بردن منكرات، بر پا شود مسلما، آن پرچم و پرچمدار



[ صفحه 130]



طاغوتی نیستند، بلكه چنین كسی به تكلیف الهی عمل كرده است زیرا مسلمانان موظفند كه از احكام الهی پاسداری نمایند و در برابر تهاجمات دشمنان، از اسلام دفاع نمایند. و نیز از آنجا كه احكام اسلام، صرفا احكام فردی و شخصی نیستند كه هر كسی به تنهایی مامور اجرای آنها باشد، بلكه دارای جنبه های اجتماعی قوی و بارزی چون امر به معروف، و نهی از منكر و قیام برای حفظ مصالح اسلام و مسلمین هستند، پرچمی كه به این منظور افراشته شود پرچمی طاغوتی نیست. [1] .

در روایاتی كه پس از این، ذكر خواهد شد نیز مطالبی در همین زمینه، بیان می شود.


[1] پيداست كه منظور از رايت (بيرق)، فقط پرچم پارچه اي نيست و از قرينه ي «كلهم يدعوا الي نفسه»، «هر كدام مردم را به خود دعوت مي كند» و از قرينه عقلي پيداست كه منظور، هر باشگاه و گروه و دسته و جمعيت و سازمان و حزب و صدا و سيما و نشريه و روزنامه، و هر عامل ديگري است كه از نظر سياسي و فرهنگي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي و مذهبي مردم را به خود دعوت مي كند، «مَنِ» خود را تبليغ مي كند و عليه ديگران فعاليت مي نمايد، چه پرچمي در كار باشد و چه نباشد، چه از جنس پارچه، كاغذ، شيشه، امواج صوتي و تصويري، ملقب به نوعي ايسم و امثال آن باشد يا نباشد. مترجم.